روز و شب

روز می آید و خورشید را می تاباند

میگویی، میبینی، میکنی، تا اینکه

شب می آید و ماه را بر سر درخت مینشاند

شب پس از روز، روزز پس از شب...

و اما این سرنوشت رقم خورده ای است

برای دنیای زنده

سرنوشتی که در کتاب زندگی حک شده است

کتابی که صفحاتش تکراری و کلماتش بی رنگ است

ما همه در این دنیای بی روح زندگی میکنیم

و زمان بی توقف میگذرد و نمی ایستد

شاید این یک تلنگر باشد

برای کسانی را که زمان را درک نمیکنند

نظرات 5 + ارسال نظر
من سه‌شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 04:34 ب.ظ http://my-moon.blogsky.com

عزیزم زندگی همینه...
خودت باید بهش رنگینش کنی...
درسته سرنوشت همینی که هست ولی خوب خودمونم توش نقش داریم.
به امید دیدار

محمد سه‌شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 08:51 ب.ظ http://sepandmoon.blogsky.com

سلام

مرسی از نظرت
لطف داشتی به من سر زدی
دوست داشتی میتونیم تبادل لینک کنیم
خبر بده

نسیم چهارشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 04:41 ب.ظ http://loveyas22.blogfa.com

سلام مرسی که به من سر زدی
اپت رو هم دیدم قشنگ بود
موفق باشی

کاوه چهارشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 05:11 ب.ظ http://gongekhabdide.blogsky.com/

سلام
مرسی که به من سر زدی لینکتو گذاشتم و وبلاگم اگه خواستی تو اینکارو بکن

؛؛؛شاید این یک تلنگر باشد؛؛؛

محمد چهارشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 05:50 ب.ظ http://sepandmoon.blogsky.com

سلام
شارونا جان شما لینک شدید
دوباره سر بزن به ما البته افتخار بدید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد