سایه

کسی که لحظه ای چشمانش را بر من نمیبندد

نقش تنم را بر زمین حکاکی میکند

واو خود را من میداند

چرا که کارهای او کارهای من است

نفس هایش را به من میبخشد

تا آرام نفس بکشم

وبتوانم زنده باشم

قلبش را به من میبخشد

تا من احساس داشته باشم

چشمان و گوشهایش را به من میبخشد

تا ببینم و بشنوم

رنگش را به من میبخشد

تا رنگین باشم

و او

انسانیتش را به من میبخشد

تا انسان باشم

او دوست مهربان من

سایه است...

نظرات 1 + ارسال نظر
. پنج‌شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:34 ب.ظ http://nog.blogsky.com

سلام
کاش دوست هم مثل سایه بود!! و همیشه با آدم بود!!
موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد